خسرو سینایی درگذشت / ناگفته های خالق فیلم عروس آتش
خسرو سینایی کارگردان فیلم سینمایی «عروس آتش» که به کرونا مبتلا شده بود، درگذشت.
سینایی حدود یک ماه قبل برای یک عمل جراحی در بیمارستان بستری بود و بعد از مدتی مرخص اما به علت عفونت ریه و مبتلا شدن به کرونا دوباره در بیمارستان امیر علم بستری شد.
این کارگردان و مستندساز سینمای ایران فیلمهای متعددی را ساخته که یکی از مشهورترین آنها عروس آتش بود که جایزه بهترین فیلمنامه را در هجدهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
سینایی متولد ۲۹ دی ماه سال ۱۳۱۹ در ساری بود که تاکنون آثار بسیاری از جمله فیلم مستند و داستانی را با درون مایههای اجتماعی کارگردانی کرده است.
از جمله آثار این کارگردان می توان به جزیره رنگین، کویر خون، مثل یک قصه، گفتگو با سایه، عروس آتش، کوچه پاییز، هیولای درون، زنده باد و تهران امروز اشاره کرد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر، برای فیلم عروس آتش و لوح زرین بهترین کارگردانی در دومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای فیلم هیولای درون از جمله جوایز این هنرمند است.
سینایی در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت نشان ویژه کشور لهستان از سوی رئیسجمهور این کشور شد. او این نشان را به خاطر ساخت فیلم مستند مرثیه گمشده که روایتگر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ است، دریافت کرد.
خالق "عروس آتش" که امروز 11 مرداد ماه از دنیا رفت، دی ماه سال قبل در مراسم نکوداشت اش و نشست اخرین اثرش، کتاب صوتی «یادگاری»، این جملات را بیان کرده بود و ادامه داده بود: "چشمه جوشان خلاقیت خیلی زود میخشکد و در سینما آنقدر سرمایه، فناوری، واسطهها، مصلحتها و شرایط اجتماعی درشکل گرفتن یک فیلم نقش دارند که اگر فیلمی را ساختی و دست کم نیمی از آنچه را در ذهن داشتهای در آن یافتی، باید خیلی خوشحال باشی."
این کارگردان که از سال ۴۲ تا کنون چندین مجموعه شعر به چاپ رسانده است، می گفت: "سالهاست که ثابت شده قوانین تکراری آکادمیک هرگز شاعر نساختهاند، بلکه در مواردی عصایی در دست شاعر هنرمند بودهاند تا در ابتدای راه سقوط نکند و در بسیاری موارد هم حتی زنجیری بر پایش که او را از پیشرفت بازداشتهاند. آنچه به شکل گرفتن یک اثر هنری میانجامد، جوشش چشمهای زلال در ذهن هنرمند است که در نهرهای مختلف جاری میشود. شعر در کلام، موسیقی، نقاشی و همه هنرهای دیگری که حاصل خلاقیت ذهنی هنرمند هستند، ابزارهای مختلفی هستند که او برای بازتاب محتوای ذهنیاش به کار میگیرد. اثری خالی از جوشش خلاق، هرچند که بسیار ماهرانه شکل گرفته باشد، ممکن است از فعال عرصه هنر، استادکار بسازد، اما در محدوده خلاقیت هنری قرار نمیگیرد. تاکید میکنم که قصد انکار ارزشهای مهارت را در بازتاب محتوای ذهن ندارم، اما مهارت خالی از خلاقیت، در جایگاه هنر چیزی کم دارد."
هنر و سینما پوست کلفت می خواهد
خسرو سینایی اردیبهشت ماه سال 98 نیز درمراسم نمایش نسخه ترمیم شده "در کوچه های عشق" در خانه سینما گفته بود: "هنر و سینما پوست کلفت میخواهد. به خصوص وقتی که میخواهی ۵٠ سال مستقل بمانی. وقتی پوستت کلفت شد، قشنگی کار شروع میشود. شاید اتفاقات پیش آمده برای فیلمهای من در زمان خودش یک ضربه شدید بوده اما همین ضربات شدید پوست را کلفت میکند."این فیلم سینمایی در سال ۶٩ ساخته شده و به اتفاقات دوران جنگ میپردازد، خسرو سینایی در پاسخ به این سوال که بعد از سی سال چگونه به این فیلم نگاه میکند؟ می گفت: «آدم اگر با کارش زندگی کند، هر کاری جایی از زندگیاش است حالا یکی آن کار را دوست دارد یکی ندارد، مهم نیست. مهم این است که با آن زندگی کرده است.
برای ساخت «در کوچههای عشق» در تابستان با هوای ۵٠ درجه بدون غذا با لوبیا و عدسهای پخته هلال احمر بعد از جنگ با دل و جان کار میکردیم. اتفاقی درباره این فیلم افتاد تنها یک بار برای من نبوده است بلکه بارها بوده و هربار پوستم را کلفتتر کرده است. من امروز خوشحالم که بعد از سی سال این فیلم دوباره نمایش داده میشود، ممکن است یکی دوست داشته باشد، یکی نه. من هنر را با هر چیزی مخلوط میکنم. آدم فیلمهایی را که دلش میخواهد، دشوارتر میتواند بسازد تا یک موسیقی یا شعر. اما نمیدانید وقتی با قلب و وجودتان یک فیلم میسازید بعداً چه اتفاق لذتبخشی میافتد."
«در کوچههای عشق» سبکی مستند داستانی دارد که در زمان خودش ناشناخته بوده و امروزه به این نوع سبک عادت شده است، فیلمهای کوتاهی را که در نیمه دوم دهه چهل تا اواسط پنجاه ساخته شد را ببینید. این فیلم یک فیلم داستانی است که با تکنیک مستند ساخته شده است. من به عنوان یک فیلمساز ناراحت که کار خودش را سخت میکند و تجربههایی میکند که بعضیهاش خوب در میآید و بعضیها بد، این فیلم را به عنوان یک فیلم داستانی با تکنیک مستند ساختم و فیلم «کوچه پاییز» را مستند با تکنیک داستانی ساختم. من مستند داستانی را از فیلم"از آن سوی هیاهو" که درباره بچههای ناشنوا بود شروع کردم اما درباره فیلم "در کوچههای عشق" یک اتفاقی میافتد که سبک مستند به چشم میآید.
او یاداوری کرده بود: «من اوایل کارم که به ایران آمدم در وزارت فرهنگ فقط میتوانستم کار مستند کنم و خیلی از آن آموختم. در فیلم «در کوچههای عشق» نکاتی است که خارجیهایی که آن را دیده بودند هم متوجه شده بودند. من سالهاست به دلیل کارهای مختلفی که کردم، به ارتباط هنرها با یکدیگر معتقدم. سینما را انتخاب کردم تا این هنرها را با یکدیگر تلفیق کنم. گاهی سعی کردم قوانین یک هنر را در هنر دیگری پیاده کنم. من از فرمهای موسیقی خیلی در سینما استفاده کردم.. من با فرمگرایی در فیلمسازی مخالفم، در فرمگرایی یعنی شکلگرایی مهم است. من با ساختارگرایی موافقم. اما ما در دوران پست مدرنیسم به ایده گرایی رسیدیم، ایده گرایی به این معناست که یک دوربین و دو هنرپیشه داشته باش و فیلم بساز اما مخاطب وقتی دوتا ایده خوب را ببیند از ایدهگرایی خسته میشود. این در حالیست که با گذشت سی سال دیدن یک فیلم ساختارگرا به گفته شما قابل تأمل و تعمق است و این خوشحال کننده است. ساختارگرایی این امکان را به وجود میآورد که همه هنرها را تجربه کنیم.
توصیه سینایی به فیلم سازان
کارگردان "عروس آتش" خطاب به این تماشاگر گفته بود: "دروازه فوتبالی را با دو بازیکن در نظر بگیرید که هر دوی آنها به طرف دروازه در یک جهت شوت میکنند توپ یکی گل و توپ دیگری گل نمیشود، مساله من هم همین است برای مثال همین پارسال قرار بود با یک سرمایهگذار لهستانی فیلمی بسازم که آقای انتظامی خدا بیامرز هم در آن بازی کنند اما همان موقع ترامپ اعلام کرد که در "ورشو" جلسهای بر ضد ایران بگذاریم و آن فیلم هم کنسل شد، این یعنی سینما. من توصیهام به فیلمسازان این است که فیلمی را که دوست دارند بسازند و از آن لذت ببرند، این قشنگترین چیز است."در ادامه سینایی به نداشتن سناریو «در کوچههای عشق» اشاره کرده و می گفت: "من شاید آدم ماجراجویی هستم و در سالهایی که تدریس میکردم مباحثی درباره تکنیک "سینما قلم" مطرح بود و من هم در این باره کنجکاو شدم با وجود اینکه در تمام فیلمهای من سناریو تک تک صحنهها نوشته شده اما در این فیلم آگاهانه خواستم از تکنیک "سینما قلم" استفاده کنم.
چرا سینایی در جنوب بیشتر فیلم ساخت؟
سینایی هم در سخنان پایانی در پاسخ به این سوال که چرا فیلمهای جنوبی زیاد میسازد، گفته بود: "همشهریهای شمالی من هم از این موضوع گله دارند، من سی و چند ساله سناریو «یک راه، یک عمر، یک شب» نوشته شده اما ساخت آن جور نمیشود.باید بگویم من هم میدانم اقتصاد سینما مهم است اما بعضی چیزها دردناک است. ما در جزیره هرمز فیلمی با نام جزیره رنگین ساختیم که در خارج از کشور خیلی از آن استقبال شد، اما در ایران مورد استقبال قرار نگرفت و در سه چهار ماه اکران حدود چهار میلیون فروخت، من میخواستم در نقاط مختلف ایران فیلمسازی کنم اما حاصل اینگونه بود و وقتی به یک مسئول غیر دولتی ولی با نفوذ گفتم "چگونه این فیلم را اکران کردید که کلاً چهار میلیون فروخت"، او به من گفت "فیلم بفروش بساز تا خوب فروش برود"، این خنجری بود که بعد از ۵٠ سال به قلبم زدند. اقتصاد سینما خیلی مهم است اما همه چیز بفروش نیست."
اگر می خواهید ، زیبا زندگی کنید به دنبال هنر بروید
شهریور سال 97 خسرو سینایی گفته بود: خدا را شکر میکنم که زندگی خوبی داشتم اما یک حسرتی همیشه به همراهم بود؛ آن زمانی که وقتش بود، نتوانستم بعضی از فیلمنامههایم را بسازم.این هنرمند که در آیین اختتامیه برنامه «مثل یک قصه» ویژه بررسی و مرور ۵۰ سال آفرینش هنری خسرو سینایی که در باغ موزه هنرهای ایرانی برگزار شد و سازش را در این مراسم به موزه موسیقی اهدا کرده بود، این جملات را مطرح و گفته بود: سینمای ایران برای من جز یک ابزار نبوده است. با آن توانستم افکارم را به مخاطب عرضه کنم. سینما جاده زیبا و پر از سنگلاخ است و باید استوار باشی. من هرگز برای پول درآوردن فیلم نساختهام. من باید همیشه باید عاشق یک فیلم باشم تا آن را بسازم؛ عاشق تکتک عوامل سازنده آن.
حمید فرخنژاد درباره سینایی چنین می گوید
درباره نویسندگی، کارگردانی و نوازندگی آقای سینایی بسیار گفته شده، در حالی که ما از اینها زیاد داریم، اما به نظرم وجه بارز او انسانیت است و در وهله اول واقعا انسان خوبی است.او یاداوری کرده بود: من وقتی در سال 68 از آبادان جنگ زده و ویران به تهران آمدم، به واسطه سمیرا سینایی که همکلاسیام بود با آقای سینایی آشنا شدم. بعدها دیدم دست طبیعت و روزگار و تقدیر چیزهایی مثل جوانی را از آدم گرفت ولی چیزهایی را در اختیارت گذاشت و آدمهایی را سر راهت قرار داد که جبران همه آنهاست. یکی از افتخاراتم آشنایی با آقای سینایی و خانواده او بود چون انسانهای بزرگی هستند که جای خیلی چیزها را در زندگی برایم پر کردند.
فرخنژاد با اشاره به اینکه «تکنیک را در سینما میتوان یاد گرفت ولی اینکه با شخصی آشنا شوی که انسانیت به تو یاد دهد خیلی مهم است»با شوخی خاطرهای را از یک همکاری تعریف کرده بود با این تاکید که انسانیت خسرو سینایی برای او دردسر هم درست کرده بود.
این بازیگر همچنین گفته بود: آقای سینایی باید بداند که برای همه ما بزرگ و عزیز است ، به هرحال نسل تقوایی ها، بیضایی ها،سینایی ها دارند کم کم جایشان را به نسل ما می دهند و ما کمتر آن اصولگرایی در اخلاق و آرمان گرایی را شاهد هستیم، امیدوارم لااقل بارقه های منش ان نسل را ما بتوانیم بفهمیم و ادامه اش بدهیم.
حمید فرخ نژاد که در فیلم "عروس آتش" خسرو سینایی به ایفای نقش پرداخته بود، فیلم بزرگداشت این کارگردان را نیز در جشنواره فیلم فجر ساخته بود.
منبع:
1.ایرنا / خسرو سینایی درگذشت
2.ایسنا / روایتی از حمید فرخنژاد و آشناییاش با خسرو سینایی + فیلم
3. ایسنا / برای خسرو سینایی، حسرت هایش و آزارهایی که دید
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}